Where is my cocoon?
From the cocoon I came out
A pattern of happiness
was embossed on my tiny wings
I thought
freedom was my right
And the silk of the flowers was my bed
I knew the perfumes without having smelled them
And admired the flowers without having seen them
My gaze was fixed
on the beauty of colors
And on my tiny wings
dreams were embossed
They were pleasant
But
Alas
On the desert nothing grows but thistles
The colors have abandoned my feathers
And the designs are mixed up
Where is my cocoon
in order for me to rest for a while?
از پیله که درآمدم
طرح شادمانی
نقش بسته بود بر بال های کوچکم
می انگاشتم
رهایی حق من است
و ابریشم گل ها بسترم
نبوییده، می شناختم عطر ها را
و ندیده، می پرستیدم گل ها را
نگاهم
خیره می شد در زیبایی رنگ ها
و بر بال های کوچکم
رویاهایی نقش می بست
دلپذیر
اما
دریغ که در کویر چیزی نمی روید
جز خار
رنگ ها از بال هایم پر کشیده اند
و طرح ها در هم آمیخته اند
پیله ام کجاست
تا چند روزی بیاسایم؟